معنی از خطوط قدیمی
واژه پیشنهادی
هیراتیک
حل جدول
لغت نامه دهخدا
خطوط. [خ ُ] (ع اِ) ج ِ خط. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). || سند. نوشته گواهی: بفرمود تا بدیار شام و زمین حجاز... بگشتند و خطوط از جمله ٔ سادات و علویان بستدند. (کتاب النقض).
- خطوط شعاعی، مجموعه ای از خطوط که از یک نقطه گذرد.
خطوط سیما
خطوط سیما. [خ ُ طِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) خطوط موجود در صورت. چین و چروک صورت. خطوط چهره. (یادداشت بخط مؤلف).
خطوط قوه
خطوط قوه. [خ ُ طِ ق ُوْ وَ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) (اصطلاح فیزیکی) خطوط منحنی است که بر اثر طیف مغناطیسی براده های آهن درست می شود. || (اصطلاح الکتریسته) خطوطی است که حاوی نیروی الکتریکی است. خطوط نیرو.
خطوط چهره
خطوط چهره. [خ ُطِ چ ِ رَ / رِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) چین و چروکی که در صورت و سیما می باشد. (یادداشت بخط مؤلف).
قدیمی
قدیمی. [ق َ] (ص نسبی) دیرینه وکهنه. (ناظم الاطباء). || سال دیده. پیر.
فرهنگ معین
جمع خط.، خط ها، بنفشه ها، رشته ها، راه ها. [خوانش: (خُ) [ع.] (اِ.)]
فرهنگ فارسی هوشیار
ددگاو از جانوران (تک: خط) سمیره ها - 2 کشک ها، دبیره ها (اسم) جمع خط. خط ها، نبشته ها، رشته ها راهها.
قدیمی
در تازی نیامده (افزونی یا ء بر قدیم درست نیست) (با یا ء مصدری و بمعنی مصدری استعمال آن صحیح است) باستانی کهنه (صفت) دیرینه کهن، سالدیده پیر. توضیح کلمه قدیمی. . . و امثال آن اگر با یا ء مصدری و بمعنی مصدری استعمال شود صحیح است مانند قدیمی بودن کتاب دلیل اهمیت آنست اما اگر با یا ء الحاق و بمعنی وصف مطلق بکار رود مثل کتاب قدیمی - بمعنی کتاب کهنه - غلط است و بجای آن قدیم باید نوشته شود دوست قدیم کتاب قدیم.
خطوط شعاعی
کشک های پرتو
فرهنگ عمید
خط
معادل ابجد
796